دوشنبه 26 دی 1401
کد خبر: 15883
تعداد بازدید: 293

درس‌هایی که باید از ماجرای به کاربردن واژه «خلیج عربی» از سوی مقام‌های عراقی آموخت!

درس‌هایی که باید از ماجرای به کاربردن واژه «خلیج عربی» از سوی مقام‌های عراقی آموخت!

باید توجه داشت که عراق ۲۰۲۳ دیگر عراق دوران مبارزه با داعش (۲۰۱۴-۲۰۱۸) نیست. عراق جدید در پی بازگشت به نقش تاریخی و کلیدی خود در ژئوپلتیک منطقه است و در این مسیر کریدور عربی، اگر اهمیتی بیشتر از مناسبات با ایران برای آن‌ها نداشه باشد، کمتر هم نیست. تنها با تامل و دقت‌نظر در این واقعیات میدانی است که می‌توان داستان به کار بردن واژه خلیج عربی را به عنوان پدیده‌ای غیر عجیب و البته نادرست مورد ارزیابی قرار داد

اخیرا ماجرای برگزاری بیست و پنجمین دوره مسابقات فوتبال «عرب کاپ» یا به روایت کشور‌های عربی جام قهرمانی خلیج عربی، حجمی گسترده از واکنش‌ها را در داخل ایران به خود معطوف کرده است. به ویژه پس از آن‌که چهره‌های مطرحی هم‌چون محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق و مقتدی صدر، از واژه (خلیج عربی) به جاری واژه خلیج فارس استفاده کردند، این موضوع بیش از بیش در کانون توجهات قرار گرفت. به ویژه این‌که السودانی، نخست‌وزیر عراق در جریان سفر اخیر خود به کشور آلمان، در پاسخ به سوال خبرنگار شبکه دویچه وله که نام خلیج، فارس است یا عربی مدعی شد: «کشورهای خلیج عربی» این یک واقعیت است و نمی‌خواهیم وارد این مسأله بشویم که عده‌ای تلاش کردند برای آن جنجال آفرینی کنند!

به گزارش فرارو، علاوه بر اظهارات این دو چهره سرشناس عراقی، انتشار تمبر‌های پستی ویژه با نام جعلی «خلیج عربی» واکنش‌های انتقادی را در داخل ایران افزایش داد. جام ملت‌های کشور‌های عربی این روز‌ها در کشور عراق، شهر بصره با حضور هشت تیم میزبان، عمان، عربستان سعودی، یمن، بحرین، کویت، قطر و امارات در حال برگزاری است. این اتفاق با توهین دولت و فدراسیون فوتبال عراق و همراهی عربستان و فیفا رخ داد. مسئول برگزاری مسابقات از عبارت جام «خلیج عربی» استفاده کرد. البته مساله مهم‌تر این که در تقویم رسمی فیفا و حتی در اظهارات اینفانتینو، رئیس فیفا نیز از همین واژه بهره گرفته شده بود و همین امر نارضایتی گسترده حکومتی و افکار عمومی را در ایران به همراه داشت و دارد.

با وجود اعتراض ایران به عراق، مقام‌های سیاسی این کشور حاضر به عذرخواهی بابت این موضوع نشده‌اند. در چنین بستری، در چند روز گذشته این تصور ایجاد شده که رویکرد جدید دولت عراق نماد دور شدن این کشور و یا حتی آن‌چنان که عده‌ایی مطرح می‌کنند، خیانت به ایران است. حتی بسیاری بر این باور هستند که اتفاق اخیر نشانه افول مناسبات و گرایش دولت عراق به سوی حلقه ضدایرانی کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس است.
اما بر خلاف استدلال‌های فوق، چنین تصوری نه تنها اشتباه بوده، بلکه ناشی از خطا‌های کلیدی در سیاست خارجی و نوع نگاه افکار عمومی ایرانی به مناسبات ایران و عراق است. اساسا مساله اخیر نه تنها امری عجیب و جدید نبوده، بلکه امری معطوف به سابقه بوده که تنها فهم آن در چارچوب واقعیات جدید سیاست و حکمرانی در عراق قابل فهم است. در اثبات این ادعا نیز می‌توان به سه خطای استراتژیک در نگاه به کلیت ساختار سیاسی و اجتماعی عراق در سطح محافل سیاسی و عمومی اشاره کرد:

1) خوانش نادرست از اتحاد استراتژیک میان ایران و عراق

در سال‌های بعد از ۲۰۰۳ تا کنون، همواره یکی از رویکرد‌های اساسی در حوزه سیاست خارجی ایران سخن به میان آوردن از تلاش برای اتحاد استراتژیک با عراق بوده است. این رویکرد به ویژه پس از خروج نظامیان آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱ بیش از گذشته تقویت شد و در جریان ظهور و سقوط داعش در این کشور نیز، ابعاد گسترده‌تر و البته ملموس‌تری به خود گرفت. به‌گونه‌ای که طی چند سال اخیر بار‌ها شاهد بوده‌ایم که مقامت وزارت خارجه ایران از عراق به عنوان متحدی استراتژیک یاد کرده‌اند.
بخش بزرگی از نارضایتی‌ها و واکنش منفی افکار عمومی ایرانی نیز به ماجرای عرب کاپ و استفاده از واژه خلیج عربی نیز منتج از همین رویکرد است. یعنی برای سیاست‌مداران و جامعه ایرانی قابل پذیرش نیست که یک متحد استراتژیک، در باب یکی از حیثیتی‌ترین مسائل برای ایرانیان، چنین رویکردی را اتخاذ کرده باشد.
در پرداختن به این موضوع در ابتدا ضروری به نظر می‌رسد که تعریفی هر چند محدود، اما جامع از مفهوم اتحاد استراتژیک در روابط بین‌الملل ارائه شود و از درون آن به این مهّم پی‌برد که تا چه اندازه نگاه‌ها به اتحاد استراتژیک عراق و ایران بر مبنایی خطا بنیان نهاده شده است.

در قاموس علم سیاست، اتحاد استراتژیک به نزدیکی و هم‌گرایی میان دو یا چند بازیگر اطلاق می‌شود که اهداف مشترکی در حوزه منافع، سیاست‌گذاری و مقابله با تهدیدات داشته باشند. برای رسیدن به این سطح از مناسبات میان دو کشور، وجود مولفه‌هایی ضروری است؛ همچون فقدان تعارض، اعتماد، شفافیت در مناسبات، روابط طولانی مدت، همکاری‌های در هم تنیده اقتصادی و سیاسی، تهدیدات و دغدغه‌های امنیتی مشترک و اولویت‌های سیاست‌گذاری مشترک.
علاوه بر مولفه‌های مذکور، غالبا میان دو متحد استراتژیک پیمان‌نامه‌هایی تحت عنوان همکاری‌های جامع امنیتی، نظامی و اقتصادی منعقد می‌گردد. در باب مناسبات میان ایران و عراق، باید توجه داشت که بخشی بزرگ از پتانسیل‌ها برای اتحاد استراتژیک وجود دارد، اما اینکه دو کشور را متحد استراتژیک معرفی کرد، به نوعی بزرگ‌نمایی در سطح روابط است. هر چند مناسبات تهران و بغداد طی دو دهه بعد از سقوط رژیم بعث، در مسیر تعمیق و گسترش قرار گرفته، ولی این‌که دو کشور همانند اروپا و آمریکای بعد از جنگ جهانی دوم، اهداف مشترکی در حوزه منافع، سیاست‌گذاری و مقابله با تهدیدات داشته باشند، حداقل تا کنون مصداق نداشته است.

اساسا در سطوحی همچون، مدل حکمرانی، زیست اجتماعی و حتی فرهنگ سیاسی دو کشور تفاوت‌های عمیقی وجود دارد. در حوزه تعریف منافع ملی، سیاست‌گذاری و تهدیدات نیز دو کشور تفاوت‌های فاحشی دارند. بنابراین، سخن به میان آوردن از اتحاد استراتژیک در مناسبات دو کشور بسیار خوش‌بینانه و بر خلاف واقعیات میدانی است.

در چنین فضایی تحلیل واقع‌بینانه این است که دریچه نگاه و رویکرد حکمرانان عراقی با دریچه نگاه ما به مسائل یکی نیست. اساسا فاصله عمیقی در نگاه مشترک هویت ایرانی – فارسی تهران با هویت عراقی – عربی بغداد وجود دارد. 

2) شناخت نادرست از جامعه چند هویتی و واقعیت‌های عراق ۲۰۲۳

یکی دیگر از خطا‌های بزرگی در نگاه سیاست خارجی و افکار عمومی ایرانی نسبت به جامعه و حکمرانی در کشور عراق، عدم شناخت درست از نفوذ و تاثیر هویت‌های چندپاره و راهبرد کلان سیاست خارجی عراق در سال‌های بعد از ۲۰۰۳ است. کشور عراق از بطن تاسیس در ۱۹۲۱ تا کنون، به عنوان جامعه چندهویتی متشکل از اعراب، کردها، ترکمن، آشوری، مسیحی و... شناخته می‌شود. در عراق بعد از ۲۰۰۳ نیز مطابق با همین چندپارگی هویتی، نظامی فدرال و دولتی ائتلافی با تعیین سهم مشترک برای تمامی اقوام و گروه‌های مذهبی ایجاد شد.

در عراق جدید، هر یک از این هویت‌ها به فراخورد وزن خود بر مشی سیاست‌گذاری خارجی عراق تاثیرگذار بوده‌اند و نوعی موازنه را در سیاست خارجی این کشور ایجاد کرده‌اند. در واقع، در هریک گروه‌های هویتی نیز رویکرد‌های متفاوتی وجود دارند. بدین معنا که در میان شیعیان، کرد‌ها و اهل سنت، عده‌ای طرفدار نزدیکی به آمریکا و عده‌ایی طرفدار نزدیکی به ایران بوده‌اند. همین نگاه متعارض نیز دائما موجب شده که نوعی موازنه در سیاست خارجی عراق صورت بگیرد.

در چنین بستری طی سال‌های گذشته به وضوح قابل مشاهده است که حتی نزدیک‌ترین متحدان ایران نیز زمانی که در راس قدرت حضور داشته‌اند به جای نزدیک همه‌جانبه با ایران، تلاش کرده‌اند موازنه در سیاست خارجی را حفظ کنند. یعنی نوعی تعادل در مناسبات بغداد میان ایران، آمریکا، کشور‌های عربی و ترکیه؛ لذا باید توجه داشت که عراق به عنوان کشوری دارای هویت شیعی- عربی –کردی، در رویکرد استقلال‌طلبانه خود در حوزه سیاست خارجی به همان اندازه که به ملاحظات ایران توجه دارد به ملاحظات اعراب و آمریکا نیز توجه می‌کند.

منبع/فرارو

 



خبر یک + پر بیننده ترین
آخرین خبر پر بحث ترین
طراحی و پیاده سازی: راد وب